مرده ای که عیسی زنده کرد!
۴۰%

مطلب
دکتر حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و فعال محیط زیست
دیروز همه انگشت به دهان شدند، وقتی خبر انتصاب آقای کاوه مدنی بعنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست اعلام شد. راستش من اول باور نکردم، تا اینکه به چند جا تلفن کردم تا مطمئن شوم خبر درست است.
دوستان زیادی در مورد اهمیت این اقدام نوشتهاند و من بنای تکرار ندارم. این رخداد را در حد یک معجزه میدانم، چرا که عادت کرده بودیم در این کشور اگر کسی مقامی میگیرد، چندین ویژگی بارز داشته باشد که ظاهرا در مورد آقای کاوه مدنی دیده نمیشود. شایستگی علمی شاید آخرین معیاری بود که تصمیم گیران به آن توجه داشتند. بیخود نیست که در این چند دهه عادت کرده بودیم اگر کسی خاص و شایسته بود، تشویقش کنند بگذارد و برود و عمرش را در ایران تلف نکند.
اینکه آقای کلانتری توانسته است سیستم را مجاب کند که کسی که بیرون رفته است را بیاورد درون، چیزی در حد معجزه است. در این چند هفتهای که از حضور آقای کلانتری در سازمان محیط زیست می گذرد، انتقادات زیادی به ایشان شده بود. بخشی از این انتقادات به خاطر بعضی از انتصابات و بخشی هم به خاطر اظهارات ایشان بود. اما واکنش مثبت منتقدان، بعد از اعلام خبر انتصاب آقای مدنی، نشان داد که جامعه محیط زیستی با آقای کلانتری مشکلی ندارد.
یکی از حرفهای جدی طیف وسیعی از دلسوزان این بود که کشوری که تعداد متخصصان واقعیاش (نه مدرک داران) در زمینههای تخصصی انگشت شمار است، چرا از وجود این تک ستارهها بهره نمیبرید؟ چرا برای هرکس میخواهد کاری برای کشور انجام دهد، سایه محاسنش و نحوه کت و شلوار پوشیدنش اولویتهای اصلی است؟
گو اینکه دو اصل نانوشته برای بالا رفتن رعایت میشد، یکی حرف گوش کن و مطیع بودن و دوم داشتن مدرکی ضعیف از دانشگاه درجه چندم که خیال بالادستیها برای سالها راحت باشد. پسر و یا داماد، دختر و عروس افراد مطمئن در انتخاب مسئولین هم بی تاثیر نبود.
تکلیف منتقدان هم همیشه روشن بود. آنها آدمهای بداخلاق، عصبانی و غیرمنصفاند و گاهی هم دشمن و مامور اجنبی که باید همیشه از دایره مدیریتها دور باشند. آنها باید آنقدر اذیت شوند که بگذارند و بروند و یا آنقدر دست و پایشان را بست که در گوشهای محصور شوند.
راستش من با آمدن آقای مدنی هنوز خوشبین نیستم، چرا که با یک گل بهار نمیشود. فراموش نکنیم که خانم ابتکار هم یکی از این ستارهها را به پردیسان برده بود. اما امید به ما میگوید که از آقای کلانتری و دیگر مسئولین بخواهیم با تکرار چنین اقداماتی تا دیر نشده به انتظارات جامعه پاسخ دهند و با شکستن سنت چرخشی بودن مدیران اجازه دهند صدها فرد شایسته دیگر بتوانند در سازندگی ایران نقش داشته باشند.
برای کاوه عزیز آرزوی موفقیت و ماندنی عالمانه دارم. بعنوان کسی که سالها با سازمان محیط زیست آشنایی دارم، یادآور میشوم که مشکل محیط زیست ایران انقراض یوزپلنگ نیست، بلکه انقراض متخصص محیط زیست و مدیرانی آگاه به مسئولیتشان است. کاوه در مقام معاونت آموزش و پژوهش و هر عنوان دیگری در آینده کار زیادی دارد تا درصدی از این نقصان را ارتقاء بخشد.